بسم الله الرحمن الرحيم

سلام،

نمی دانم فيلم روز سوم آقای لطيفی را ديديد يا نه، خيلی فيلم تأثيرگذاريست. داستان برادريست که برادر کوچکش را در خرمشهر از دست داد و جان خودش را هم برای رهايي خواهرش داد و دوستانش. چقدر صحنه های آرمانی دارد. گروهی مرد و زن از همه طيف و جنس و دسته؛ تکاور ارتشی، مهندس تهرانی، لر، بچه پرورشگاهی و  و  و که همگی تحت نام بسيج مردمی جلوی ارتش تا بن دندان مسلح عراقی متجاوز، ۳۳ روز تمام مقاومت کردند و نگذاشتند خرمشهر ايران، محمره عراق شود. قصه واقعی آن ۳۳ روز جاودانی را مثل يک صبح تا عصر عاشورای سال ۶۱ هجری، فقط ملائکة الله الاعظم ثبت کردند و سند فخر الله اکبر کردند برای کرنش ديگر خلائق به خلقت اشرف مخلوقات. اختلاف و رگ گردن بالا آوردن و ديدن يک هموطن به چشم دشمن متجاوز، نتيجه ای جز آه و افسوس برای آينده مان نی گذارد.  اين نظام مقدس جمهوری اسلامی که اينهمه به پايش قربانی شديم و آسيب ديديم، آسان به دستمان نيامده که مفت و مسلم از کفش بدهيم. ايکاش همه مقابل قانون، زانوی احترام بزنيم و همه مان از همه قصور و تقصيرمان در پيشگاه ملت، دين و کيانمان خاضعانه پوزش بخواهيم که بدون ترديد، اين باعث اعتلای ايران و ايرانی می شود. مباد که غرور دوباره گولمان بزند. آنهايي که اهل جبهه و جنگند و آنهايي که مثل من به دفاع مقدس علاقمندند، خوب می دانند که دليل اصلی ناکامی مان در برخی عملياتها چه بود.

راستی سالگرد شهادت مجاهد و معلم شهيد دکتر مصطفی چمران هم به خود خوبش مبارک باد.